کمیته اخلاق در پژوهش

نوع پژوهش : طرح پژوهشی/ رساله / پایان نامه

پژوهشگر

تهران. دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی علامه

IR/ethics.2024.79260.1072

خلاصه پیشنهاده

ناتوانی‌های یادگیری خاص وضعیتی است که علیرغم سطح هوشی نرمال یا بالاتر از حد نرمال، نمره فرد کمتر از سطح مورد انتظار عملکرد تحصیلی است. اختلالات یادگیری یکی از شایع‌ترین اختلالات عصبی رشدی تشخیص داده شده در کودکان است ( راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ، 2013)، که در زیر گروه اختلال‌های عصبی- تحولی و به صورت مشکلاتی در یادگیری خواندن، بیان نوشتاری، استدلال کردن و ریاضی تظاهر می‌یابد ( راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، 2013). در گسترده‌ترین تعریف، نارسانویسی اختلالی در توانایی نوشتن در هر مرحله و مشکلاتی در شکل‌گیری/خوانایی حروف، فاصله حروف، هجی‌کردن، هماهنگی حرکتی ظریف، سرعت نوشتن، دستور زبان و ترکیب می‌باشد. دیسگرافی اکتسابی زمانی اتفاق می‌افتد که مسیرهای مغزی موجود بر اثر یک رویداد (مانند آسیب مغزی، بیماری عصبی یا شرایط انحطاط کننده) مختل ‌شود و منجر به از دست دادن مهارت‌های قبلی می‌شود( پیتر،دلیپ، پتل و ناظمی ، 2019). از لحاظ نظری، سه نوع نارسانویسی توسط دیوئل (1995) به عنوان نارسانویسی نارساخوان تعریف شده است که در آن کودک از نوشتن ناخوانا، هجی شفاهی ضعیف و مشکل خواندن رنج می برد. دیسگرافی حرکتی با نقص حرکتی ظریف مشخص می‌شود که بر توانایی آنها برای انجام کارهایی که نیاز به هماهنگی حرکتی دقیق دارند تأثیر می‌گذارد. این نوع دیسگرافی به جای ضعف حرکتی یا حرکات غیرارادی، فقدان هماهنگی حرکتی را نشان می‌دهد. نارسایی فضایی نوع دیگری است که در آن کودک نمی‌تواند جهت گیری صحیح مورد نیاز برای نوشتن حروف و کلمات را بدست آورد و این اساساً با نقاشی ضعیف همراه است.